دفاع مقدس
8سال دفاع مقدس
 
 

 

متن سیاستهای کلی سلامت که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، بدین شرح است ...
 

 

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن سیاستهای کلی سلامت که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سیاست های کلی سلامت
۱ ـارائه خدمات آموزشی، پژوهشی، بهداشتی، درمانی و توانبخشی سلامت مبتنی بر اصول و ارزش‌های انسانی- ‌اسلامی و نهادینه سازی آن در جامعه.
۱-۱- ارتقاء نظام انتخاب، ارزشیابی و تعلیم و تربیت اساتید و دانشجویان و مدیران و تحول در محیط‌های علمی و دانشگاهی متناسب با ارزش‌های اسلامی، اخلاق پزشکی و آداب حرفه‌ای.
۲-۱- آگاه‌سازی مردم از حقوق و مسؤولیت‌های اجتماعی خود و استفاده از ظرفیت محیط‌های ارائه مراقبت‌های سلامت برای رشد معنویت و اخلاق اسلامی در جامعه.
۲- تحقق رویکرد سلامت همه جانبه و انسان سالم در همه قوانین، سیاست‌های اجرایی و مقررات با رعایت:
۱-۲- اولویت پیشگیری بر درمان.
۲-۲- روزآمد نمودن برنامه‌های بهداشتی و درمانی.
۳-۲- کاهش مخاطرات و آلودگی‌های تهدید کننده سلامت مبتنی بر شواهد معتبر علمی.
۴-۲- تهیه پیوست سلامت برای طرح‌های کلان توسعه‌ای.
۵-۲- ارتقاء شاخص‌های سلامت برای دستیابی به جایگاه اول در منطقه آسیای جنوب غربی.
۶-۲- اصلاح و تکمیل نظام‌های پایش، نظارت و ارزیابی برای صیانت قانونمند از حقوق مردم و بیماران و اجرای صحیح سیاست‌های کلی.
۳- ارتقاء سلامت روانی جامعه با ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی، تحکیم بنیان خانواده، رفع موانع تنش آفرین در زندگی فردی و اجتماعی، ترویج آموزش‌های اخلاقی و معنوی و ارتقاء شاخص‌های سلامت روانی.
۴ – ایجاد و تقویت زیرساخت‌های مورد نیاز برای تولید فرآورده‌ها و مواد اولیه دارویی، واکسن، محصولات زیستی و ملزومات و تجهیزات پزشکی دارای کیفیت و استاندارد بین‌المللی.
۵ – ساماندهی تقاضا و ممانعت از تقاضای القائی و اجازه تجویز صرفاً بر اساس نظام سطح‌بندی و راهنماهای بالینی، طرح ژنریک و نظام دارویی ملی کشور و سیاست‌گذاری و نظارت کارآمد بر تولید، مصرف و واردات دارو، واکسن، محصولات زیستی و تجهیزات پزشکی با هدف حمایت از تولید داخلی و توسعه صادرات.
۶- تأمین امنیت غذایی و بهره‌مندی عادلانه آحاد مردم از سبد غذایی سالم، مطلوب و کافی، آب و هوای پاک، امکانات ورزشی همگانی و فرآورده‌های بهداشتی ایمن همراه با رعایت استانداردهای ملی و معیارهای منطقه‌ای و جهانی.
۷- تفکیک وظایف تولیت، تأمین مالی و تدارک خدمات در حوزه سلامت با هدف پاسخگویی، تحقق عدالت و ارائه خدمات درمانی مطلوب به مردم به شرح ذیل:
۱-۷- تولیت نظام سلامت شامل سیاست‌گذاری‌های اجرایی، برنامه ریزی‌های راهبردی، ارزشیابی و نظارت توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
۲-۷- مدیریت منابع سلامت از طریق نظام بیمه با محوریت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همکاری سایر مراکز و نهادها.
۳-۷- تدارک خدمات توسط ارائه کنندگان خدمت در بخش‌های دولتی، عمومی و خصوصی.
۴-۷- هماهنگی و ساماندهی امور فوق مطابق ساز و کاری است که قانون تعیین خواهد کرد.
۸- افزایش و بهبود کیفیت و ایمنی خدمات و مراقبت‌های جامع و یکپارچه سلامت با محوریت عدالت و تأکید بر پاسخگویی، اطلاع رسانی شفاف، اثربخشی، کارآیی و بهره‌وری در قالب شبکه بهداشتی و درمانی منطبق برنظام سطح بندی و ارجاع از طریق:
۱-۸- ترویج تصمیم‌گیری و اقدام مبتنی بر یافته‌های متقن و علمی در مراقبت‌های سلامت، آموزش و خدمات با تدوین استانداردها و راهنماها، ارزیابی فناوری‌های سلامت، استقرار نظام سطح‌بندی با اولویت خدمات ارتقاء سلامت و پیشگیری و ادغام آن‌ها در نظام آموزش علوم پزشکی.
۲ -۸ – افزایش کیفیت و ایمنی خدمات و مراقبت‌های سلامت با استقرار و ترویج نظام حاکمیت بالینی و تعیین استانداردها.
۳-۸- تدوین برنامه جامع مراقبتی، حمایتی برای جانبازان و جامعه معلولان کشور با هدف ارتقاء سلامت و توانمندسازی آنان.
۹- توسعه کمی و کیفی بیمه‌های بهداشتی و درمانی با هدف:
۱-۹- همگانی ساختن بیمه پایه درمان.
۲-۹- پوشش کامل نیازهای پایه درمان توسط بیمه‌ها برای آحاد جامعه و کاهش سهم مردم از هزینه های درمان تا آنجا که بیمار جز رنج بیماری، دغدغه و رنج دیگری نداشته باشد.
۳-۹- ارائه خدمات فراتر از بیمه پایه توسط بیمه تکمیلی در چارچوب دستورالعمل‌های قانونی و شفاف به گونه‌ای که کیفیت ارائه خدمات پایه درمانی همواره از مطلوبیت لازم برخوردار باشد.
۴-۹- تعیین بسته خدمات جامع بهداشتی و درمانی در سطح بیمه‌های پایه و تکمیلی توسط وزارت بهداشت و درمان و خرید آنها توسط نظام بیمه‌ای و نظارت مؤثر تولیت بر اجرای دقیق بسته‌ها با حذف اقدامات زاید و هزینه‌های غیرضروری در چرخه معاینه، تشخیص بیماری تا درمان.
۵-۹- تقویت بازار رقابتی برای ارائه خدمات بیمه درمانی.
۶-۹- تدوین تعرفه خدمات و مراقبت‌های سلامت مبتنی بر شواهد و بر اساس ارزش افزوده با حق فنی واقعی یکسان برای بخش دولتی و غیردولتی.
۷-۹- اصلاح نظام پرداخت مبتنی بر کیفیت عملکرد، افزایش کارآیی، ایجاد درآمد عادلانه و ترغیب انگیزه‌های مثبت ارائه کنندگان خدمات و توجه خاص به فعالیت‌های ارتقاء سلامت و پیشگیری در مناطق محروم.
۱۰- تأمین منابع مالی پایدار در بخش سلامت با تأکید بر:
۱-۱۰- شفاف سازی قانونمند درآمدها، هزینه‌ها و فعالیت‌ها.
۲-۱۰- افزایش سهم سلامت، متناسب با ارتقاء کیفیت در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، از تولید ناخالص داخلی و بودجه عمومی دولت به نحوی که بالاتر از میانگین کشورهای منطقه باشد و اهداف سند چشم‌انداز تحقق یابد.
۳-۱۰- وضع عوارض بر محصولات و مواد و خدمات زیان‌آور سلامت.
۴-۱۰- پرداخت یارانه به بخش سلامت و هدفمندسازی یارانه‌های بهداشت و درمان با هدف تأمین عدالت و ارتقاء سلامت بویژه در مناطق غیربرخوردار و کمک اختصاصی به اقشار نیازمند و دهک‌های پایین درآمدی.
۱۱- افزایش آگاهی، مسؤولیت پذیری، توانمندی و مشارکت ساختارمند و فعالانه فرد، خانواده و جامعه در تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت با استفاده از ظرفیت نهادها و سازمان‌های فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای کشور تحت نظارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
۱۲- بازشناسی، تبیین، ترویج، توسعه و نهادینه نمودن طب سنتی ایران.
۱-۱۲- ترویج کشت گیاهان دارویی تحت نظر وزارت جهاد کشاورزی و حمایت از توسعه نوآوری‌های علمی و فنی در تولید و عرضه فرآورده‌های دارویی سنتی تحت نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
۲-۱۲- استاندارد سازی و روزآمد کردن روش‌های تشخیصی و درمانی طب سنتی و فرآورده‌های مرتبط با آن.
۳-۱۲- تبادل تجربیات با سایر کشورها در زمینه طب سنتی.
۴-۱۲- نظارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر ارائه خدمات طب سنتی و داروهای گیاهی.
۵-۱۲- برقراری تعامل و تبادل منطقی میان طب سنتی و طب نوین برای هم‌افزایی تجربیات و روش‌های درمانی.
۶-۱۲- اصلاح سبک زندگی در عرصه تغذیه.
۱۳- توسعه کیفی و کمی نظام آموزش علوم پزشکی به صورت هدفمند، سلامت محور، مبتنی بر نیازهای جامعه، پاسخگو و عادلانه و با تربیت نیروی انسانی کارآمد، متعهد به اخلاق اسلامی حرفه‌ای و دارای مهارت و شایستگی‌های متناسب با نیازهای مناطق مختلف کشور.
۱۴- تحول راهبردی پژوهش علوم پزشکی با رویکرد نظام نوآوری و برنامه ریزی برای دستیابی به مرجعیت علمی در علوم، فنون و ارائه خدمات پزشکی و تبدیل ایران به قطب پزشکی منطقه آسیای جنوب غربی و جهان اسلام.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, :: 19:21 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

د ر اولین روز سال ۱۳۹۳

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدّیین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الأرضین. اللّهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، اللّهم صلّ علی ولیّک علیّ ابن موسی عدد ما احاط به علمک، صلاةً دائمة بدوام عظمتک و کبریائک، اللّهم سلّم علی ولیّک علیّ ابن موسی الرّضا عدد ما فی علمک، سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبریائک.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که تفضّل فرمود و عمر داد تا بتوانیم یک بار دیگر و یک سال دیگر، در جوار این مرقد منوّر و آسمانی، در این جمع پر شور و صمیمی، با شما برادران و خواهران عزیز گفت‌وگو کنیم. لازم است اوّلاً نوروز و حلول سال نو را بار دیگر، به همه‌ی برادران و خواهرانی که سخنان ما را می‌شنوند و به همه‌ی ملّت ایران تبریک عرض کنیم و از خداوند متعال برای ملّت ایران و همه‌ی مسلمانان جهان، سال پر برکت و زندگی همراه با سعادت را مسئلت نماییم؛ و امیدواریم خداوند متعال تفضّل بفرماید و سالی که امروز آغاز شد، سالی باشد در شأن ملّت بزرگ ایران، سالی پر خیر و برکت و برخوردار از تفضّلات الهی و توجّهات پروردگار.
یک جمله‌ای در باب سال ۹۲ که دیروز به پایان رسید عرض کنیم. در پیام اوّل سال اشاره کردیم که در سال ۹۲ آنچه به‌عنوان حماسه‌ی سیاسی انتظار میرفت، ملّت ایران خلق کردند و آفریدند. یقیناً حماسه‌ی سیاسی در دو حرکت بزرگ ملّت ایران جلوه‌ی بیشتری یافت: یکی حرکت انتخابات در نیمه‌ی اوّل سال، و دیگری راهپیمایی سراسری و عظیم ملّت در نیمه‌ی دوّم. درباره‌ی انتخابات حرف بسیار زدیم؛ هم این انتخابات، هم همه‌ی انتخاباتهای متعدّدی که از اوّل انقلاب تاکنون برگزار شده است. همچنین درباره‌ی راهپیمایی‌های بزرگ سراسری بیست‌ودوّم بهمن، هم این حقیر و هم دیگران، مطالب متعدّدی را بر زبان آورده‌اند که نمیخواهیم آنها را تکرار کنیم؛ ولی دو نکته درباره‌ی این دو حادثه وجود دارد. درباره‌ی هر کدام از این دو حادثه‌ای که به معنای واقعی کلمه هر کدام یک رسانه‌ی فراگیر از وضعیّت کشور ما و ملّت ما در مقابل لجن‌پراکنی‌های مغرضانه‌ی تبلیغات جهانی است، نکته‌ای وجود دارد که من مایلم قبل از مطالب مربوط به سال ۹۳ به این دو نکته بپردازم.
نکته‌ی اوّل در باب انتخابات است. برادران و خواهران عزیز توجّه کنند که از اوّل انقلاب تا امروز، نصاب شرکت مردم در انتخابات پایین نیفتاده است، تنزّل نکرده است؛ این خیلی مهم است. در آخرین انتخاباتی که ملّت ما پای صندوق رأی رفتند ــ یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ــ شرکت مردم در انتخابات، ۷۲ درصد بود؛ این رقم، هم در بین انتخابهای دنیا یک رقم بالایی است و یک نصاب برجسته‌ای است، هم در بین انتخاباتهایی که از اوّل انقلاب تا امروز اتّفاق افتاده است یکی از بالاترین رقمها است؛ معنای این چیست؟ معنای این شرکت وسیع مردم در انتخابات این است که مردم‌سالاری دینی در کشور تثبیت شده است؛ معنای آن این است که نظام جمهوری اسلامی توفیق یافته است که مردم‌سالاری را در کشور نهادینه کند؛ این چیز کمی نیست. کشوری که در طول قرنهای متمادی با حکّام مستبد و دیکتاتور گذران میکرده است، آن چنان با مردم‌سالاری و شرکت مردم در انتخاب صاحبان قدرت، آشنا و در هم ‌آمیخته شده است که بعد از گذشت ۳۵ سال از هیجانات اوّل انقلاب، مردم وقتی نوبت انتخاب میرسد، ۷۲ درصد در انتخابات شرکت میکنند؛ قدر این را باید دانست. من به شما جوانها و به همه عناصری که صاحب فکرند در سرتاسر کشور عرض میکنم: این نعمت بزرگ را ناسپاسی نکنیم؛ همچنان که در سال ۸۸ این نعمت الهی را عدّه‌ای ناسپاسی کردند. همچنین اینکه گاهی شنفته بشود که انتخابات کشور را به عدم سلامت نسبت میدهند ــ یعنی تکرار حرف دشمنان ملّت ایران ــ این هم ناسپاسی است. مردم‌سالاری در کشور به یک جریان عادی تبدیل شده است؛ لذاست مردم در سرتاسر کشور، در روستاها، در شهرها، خود را در مقابل صندوق رأی وظیفه‌دار میدانند، به صندوق رأی مراجعه میکنند؛ ۷۲ درصد رأی میدهند؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ در دنیا این رقم، جزو رقمهای بالا است.
نکته دوّم [که باید] توجّه کنند برادران و خواهران عزیز من، در مورد راهپیمایی بیست‌ودوّم بهمن است. بعضی هستند که با محاسبه جمعیّت‌ها را محاسبه میکنند یا با دوربینها و وسایل گوناگون مقدار جمعیّت را حدس میزنند؛ امسال همه‌ی کسانی که در این زمینه‌ها فعّال بودند و همه‌ی کسانی که این راهپیمایی را با دقّت زیر نظر داشتند، به ما گزارش دادند که جمعیّت راهپیمایی در تهران و در شهرهای بزرگ و معروف از سالهای قبل، هم بیشتر بود، هم پرشورتر بود یعنی شعارهای مردم، شعارهای پرمغز و پرمعنا و پرشور بود. چرا؟ تحلیلگرانی که مسائل گوناگون را تحلیل میکنند، این جور فهمیدند و به نظر ما درست فهمیدند؛ علّت این بود که امسال عوامل مؤثّر در سیاستهای استکباری، لحنشان نسبت به ملّت ایران بی‌ادبانه‌تر و توهین‌آمیزتر بود. چون در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای مذاکرات انجام گرفته بود، سیاستمداران آمریکا اظهارِنظر کردند که معلوم میشود ملّت ایران از حرف خود برگشته است، از اصول خود صرفِ‌نظر کرده است! با این زمینه، لحنشان نسبت به ملّت ایران، لحن بی‌ادبانه و توهین‌آمیز بود؛ مردم اینها را شنیدند، دانستند. وقتی دشمن با چهره‌ی واقعی خود یا نزدیک به چهره‌ی واقعی خود در میدان حضور پیدا میکند، مردم انگیزه بیشتری و همّت بلندتری برای حضورپیدا میکنند؛ مردم چون دیدند آمریکایی‌ها نسبت به آنها بی‌ادبی میکنند و نسبت میدهند که از نظام جدا شده‌اند، خواستند در بیست‌ودوّم بهمن نشان بدهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همه‌ی وجود دل‌بسته‌اند. این نشان‌دهنده‌ی حسّاسیّت مردم ما و غیرت مردم ما در برابر دشمنی و شرارت دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ایران است. این هم نکته‌ی مربوط به راهپیمایی بیست‌ودوّم بهمن.
اماّ  راجع به آنچه مربوط به امسال است؛ من اینجا یادداشت‌هایی کرده‌ام، عرایضی دارم، سعی میکنم این عرایض را به‌ صورت مجمل ــ در همین مجالی که امروز داریم؛ چون امروز جمعه است و وقت ما در پایان، محدود به نماز جمعه است ــ ان‌شاء‌الله در همین وقت، آنچه را مورد نظر است عرض بکنم؛ امّا اگر مطلبی هم ناگفته بماند، امیدواریم در گفتارهای صاحب‌نظران و دانایان جامعه که میفهمند سیاست جمهوری اسلامی، امروز چیست و چه‌کار دارد انجام میگیرد، برای افکار عمومی روشن بشود. حرف من ــ آنچه که امروز میخواهم عرض کنم به‌طور خلاصه و در یک جمله ــ عبارت است از اینکهملّت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است. حرف، درباره‌ی اقتدار ملّی است. من عرض میکنم به ملّت عزیزمان که اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت. شاعر معروف میگوید:
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اوّل ضعیف گشت و سپس مرد
میگوید مرغ پخته را آوردند در برابر آن کسی که گوشت مرغ و گوشت حیوانی نمیخورد، نگاه کرد:« اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد»؛ به این مرغی که جلویش گذاشته بودند، گفت:
گفت [به مرغ] از چه شیر شرزه نگشتی
تا نتواند کست به مسلخ آورد
اگر تو از خودت میتوانستی دفاع کنی و در خودت قدرتی میداشتی، جرأت نمیکردند این‌جور سر تو را ببُرند. من نه آن شاعر را قبول دارم، نه ابوالعلای معرّی را که از قول او این حرف گفته شده است؛ امّا این را قبول دارم که مرگ در دنیایی که بر اساس افکار مادّی اداره میشود، برای ضعیف امر طبیعی است؛ این را قبول دارم. اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله‌ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن‌کلفت‌های عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما این‌جور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به ‌سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است؛ من بر این اساس نقشه‌ی کلّی سال ۹۳ را در این دو عنصر میبینم که در پیام اوّل سال عرض کردم: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و با مدیریّت جهادی.
قوی شدن یک ملّت فقط به این نیست که تسلیحات جنگی پیشرفته‌ای داشته باشد؛ البتّه تسلیحات هم لازم است، امّا فقط با تسلیحات هیچ ملّتی قوی نمیشود. من وقتی نگاه میکنم، سه عنصر را پیدا میکنم که دو عنصر از آنها همین دو نقطه‌ای است که در پیام عرض کرده‌ام؛ این سه عنصر اگر مورد توجّه قرار گرفتند، یک ملّت قوی میشود: یکی اقتصاد، یکی فرهنگ، و سوّمی علم و دانش. درباره‌ی دانش، در این ده دوازده سال گذشته حرفهای زیادی زده شد و بحمدالله اثر کرد. امروز ما در دانش داریم پیش میرویم ــ که بعد باز شاید اشاره‌ای بکنم ــ امّا در مورد اقتصاد و در مورد فرهنگ، یک اهتمام بیش از متعارف لازم است تا بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا کسی نتواند با یک تصمیم‌گیری، با یک نشست‌وبرخاست، بر روی اقتصاد کشور ما و بر روی معیشت ملّت ما اثر بگذارد؛ این دست ما است، ما باید بکنیم؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاستهای آن در اسفند ماه ابلاغ شد؛ بنده هم با مسئولان و مدیران برجسته‌ی کشور جلسه داشتم، مفصّل درباره‌ی آن صحبت کردیم؛ تجاوب هم کردند؛ یعنی مسئولان سه قوّه که خودشان هم در تنظیم این سیاستها مؤثّر بودند و حضور داشتند، استقبال کردند و گفتند ما این کار را انجام میدهیم. من میخواهم با مردم عزیزمان درباره‌ی اقتصاد مقاومتی اندکی امروز صحبت کنم و مردم از خود این حقیر، مطلبی را که میخواهم عرض کنم بشنوند.
اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانه‌های جهانی، با سیاستهای آمریکا و غیر آمریکا زیرورو نمیشود؛ اقتصادی است متّکی به مردم. سه سؤال درمورد اقتصاد مقاومتی که در حقیقت اقتصاد مقاوم است، وجود دارد؛ من این سه سؤال را مطرح میکنم. سؤال اوّل این است که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟ خصوصیّات مثبت آن و خصوصیّات منفی و سلبیِ آن چیست؟ سؤال دوّم: آیا اقتصاد مقاومتی که داریم شعار آن را میدهیم، تحقّق‌پذیر است، ممکن است، یا نه، خیالات خام است؟ سؤال سوم: اگر تحقّق اقتصاد مقاومتی ممکن است، الزامات آن چیست، چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ امروز من به این سه سؤال جواب میدهم؛ این مربوط به اقتصاد است. بعد راجع به مسئله‌ی فرهنگ هم که به نظر من بسیار مسئله‌ی مهمّی است، عرایضی را عرض خواهم کرد.
سؤال اوّل: گفتیم که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست. اوّلاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبه‌ی مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانه‌های اجتماعی و زیروروشدن‌های اقتصادی‌ای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتاده‌اند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغه‌ی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.
دوّم اینکه گفتیم این اقتصاد درون‌زا است. درون‌زا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درون‌زا به این معنا است. امّا درعین‌حال درون‌گرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درون‌زا است، امّا برون‌گرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درون‌زا است، امّا درون‌گرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینه‌ها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیل‌ها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومی‌مان روشن باشد.
سوّم اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده‌ی مردم، سرمایه‌ی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیّت‌سازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ به‌عنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوء‌استفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آماده‌سازی شرایط، وظیفه‌ی دولت است؛ تسهیل میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانش‌بنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربه‌ها و مهارتها ـ تجربه‌های صاحبان صنعت، تجربه‌ها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانش‌محور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربه‌ی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام داده‌اند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده‌ی اینها است.
پنجم، این اقتصاد، عدالت‌محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایه‌داری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایه‌داری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی وعدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن  است.
ششم، در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی، محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند. این سؤال اوّل.
سؤال دوّم این بود که آیا این برنامه‌ی اقتصادی که شما میگویید اقتصاد مقاومتی، یک امر خیالی و توهّمی است و آرزو دارید که انجام بگیرد؛ یا نه، عملاً ممکن است؟ پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ به‌خاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوق‌العاده است. من حالا چند قلم از ظرفیّتهای کشور را عرض میکنم. اینها چیزهایی است که آمارهای عجیب‌و‌غریب لازم ندارد، جلوی چشم همه است، همه می‌بینند.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، ظرفیّت نیروی انسانی ما است. نیروی انسانی در کشور ما، یکی از بزرگ‌ترین ظرفیّت‌های کشور ما است؛ این یک فرصت بزرگ است. عرض کردیم، جمعیّت جوان کشور ــ از پانزده سال تا سی سال ــ یک حجم عظیم از ملّت ما را تشکیل میدهند؛ این خودش یک ظرفیّت است. تعداد ده میلیون دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌ها را داریم؛ ده میلیون از جوانهای ما در طول این سالها از دانشگاهها فارغ‌التّحصیل شدند. همین حالا بیش از چهار میلیون دانشجو داریم که اینها در طول چند سال آینده فارغ‌التّحصیل میشوند؛ جوانان عزیز بدانند، این چهار میلیونی که میگویم، ۲۵ برابر تعداد دانشجو در پایان رژیم طاغوت است؛ جمعیّت کشور نسبت به آن موقع شده دو برابر، امّا تعداد دانشجو نسبت به آن موقع شده ۲۵ برابر؛ امروز ما این تعداد دانشجو و فارغ‌التّحصیل داریم. علاوه‌ی بر اینها، میلیونها نیروی مجرّب و ماهر داریم. ببینید، همینهایی که در دوران جنگ به داد نیروهای مسلّح ما رسیدند. در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاه‌های ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عدّه افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، اینها را میدیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از اینها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آنها گذشته، امّا همان انگیزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل میدانهای جنگ، در صفوف مقدّم، بعضی‌هایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساخت‌وساز کردند، ساخت‌وسازهای صنعتی؛ این پلهای عجیب‌وغریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلّح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جادّه، امثال اینها، به‌وسیله‌ی همین نیروهای مجرّب و ماهر به‌وجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الی‌ماشاءالله؛ تحصیل‌کرده نیستند، امّا تجربه‌ و مهارتی دارند که گاهی از تحصیل‌کرده‌ها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, :: 19:19 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 

بسمالله‌الرّحمنالرّحیم
الحمدلله‌ ربّ العالمین، الحمدلله‌ الّذى خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون، و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین، احمدالله‌ و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه.
 همهى برادران و خواهران عزیز را به رحمت و مغفرت الهى در این روز شریف و مبارک بشارت میدهیم و روز عید را به آنان تبریک عرض میکنیم. خداوند برکات خود را بر شما نازل کند و اعمال نیک و مجاهدات عبادى شما را - که در روزهاى گرم ماه مبارک رمضان و شبهاى پربرکت آن انجام دادید - از شما قبول فرماید.
 مردم ما بحمدالله‌ کسب فیض کردند از ماه مبارک رمضان، مجالس تلاوت قرآن، مجالس دعا و ذکر، مجالس اطعام، مجالس پرشور شبهاى قدر و توسلات و تضرعات که در سرتاسر کشور اسلامى بحمدالله‌ گسترده بود. این توجهات و توسلات و [مانند] اینها، زمینهى رحمت الهى و مایهى نزول فیض پروردگار است. در پایان ماه هم حرکت عظیم ملت ایران در روز قدس [بود]، که خشم و خروش این ملت زنده و آگاه را با صداى بلند به جهانیان اعلام کرد. اینها حوادث این ماه بزرگ است که بحمدالله‌ ملت ما از آن سرافراز خارج شد و به روز عید رسید.
 برادران عزیز، خواهران عزیز! هرکدام از این اعمالى که در ماه رمضان انجام دادید، یک عمل صالح و یک قطعهاى از بهشت بود. اینکه در دعاى ماه مبارک رمضان از خداى متعال میخواهید که شما را فائز به جنت کند، معناى آن همین است که این اعمالى را که تجسم اخروى آن، بهشت موعود الهى است، نصیب شما بشود؛ (۱) و بحمدالله‌ شد. قدر آنچه را که در ماه رمضان آموختید بدانید، و آن را براى خودتان نگه بدارید. آنچه انسان در این ماه رمضان، در میان این اعمالِ شخصى و عمومى و مردمى و اجتماعى مشاهده میکرد، اطعام مردم بهصورت عمومى و بهصورت افطارىِ ساده و همگانى در بین مردم ما بود که بحمدالله‌ رایج شده است. سال گذشته از مردم عزیزمان خواهش شد که تشریفات افطار را کم کنند، کمیت ضیافتشوندگان در افطار را افزایش بدهند؛ امسال در مراکز عمومى، در مراکز مقدس، در خیابانها، در حسینیهها، در جاى جاى کشور، خبرهایى که به ما رسید، نشاندهندهى این بود که مردم همت کردهاند و این کار را توسعه دادهاند. توصیهى این حقیر این است که اینجور چیزها را - که در شکل دادن به سبک زندگى اسلامى تأثیر میگذارد - هرچه بیشتر توسعه بدهید.
 روز قدس هم حقاً و انصافاً روز بزرگى بود؛ در آن هواى گرم، مردم ما با دهان روزه، مردان، زنان، بخصوص زنان و بانوان با حجاب، در زیر چادر، با کودکان در آغوش، به این راهپیمایى آمدند. یک ملت وقتى بخواهد زنده بودن خود را نشان بدهد، وقتى بخواهد همت عمومى خود را که مخصوص یک عدهى خاص و یک گروه خاص نیست، بلکه مربوط به عموم ملت است نشان بدهد، در یک چنین جاهایى نشان میدهد و ملت عزیز ما بحمدالله‌ این را نشان داد. خداوند برکاتش را بر شما ملت عزیز نازل کند و روزبهروز عزت شما را، آبروى شما را، پیشرفت شما را بیشتر کند و به مسئولین کشور توفیق خدمت روزافزون به شما را عنایت کند.
بسمالله‌الرّحمنالرّحیم
قُلْ هُوَ الله‌ اَحَد. الله‌ الصَّمَد. لَمْ یَلِد وَ لَم یُولَد. وَ لَمْ یَکُن لَهُ کُفُوًا اَحَد. (۲)

 بسمالله‌الرّحمنالرّحیم
 الحمدلله‌ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله‌ فى الارضین و صلّ على علىّ امیرالمؤمنین و على الصّدّیقة الطّاهرة سیّدة النّساء العالمین و على الحسن و الحسین سبطى الرّحمة و امامى الهدى و على علىّبنالحسین و على محمّد بن علىّ و على جعفربنمحمّد و على موسىبنجعفر و على علىّبنموسى الرّضا و على محمّدبنعلىّ و على علىّبنمحمّد و على الحسنبنعلىّ و على الحجّة القائم.
 برادران و خواهران عزیز نمازگزار را و خود را و همهى ملت ایران را توصیه میکنیم به رعایت تقواى الهى. در همهى زمینهها این تقوا منشأ اثر است؛ از جمله در زمینهى قضاوت و عمل در مسائل مهم اجتماعى و بینالمللى و مسائل مربوط به جهان اسلام و مسائل مربوط به انسانیت.
 امروز قضیهى اول جهان اسلام قضیهى غزه است؛ شاید بشود گفت قضیهى اول دنیاى انسانیت، قضیهى غزه است. سگ هارى و گرگ درندهاى به انسانهاى مظلوم حمله کرده است؛ چه کسى مظلومتر از کودکان معصومى که در این حملات جان خود را مظلومانه از دست دادند؟ چه کسى مظلومتر از مادرانى که فرزندان خودشان را در آغوش خودشان گرفتند و به چشم خود مرگ و پرپر زدن آنها را مشاهده کردند؟ رژیمِ غاصبِ صهیونیستِ کافر، دست به چنین جنایاتى زده است امروز در مقابل چشم بشریت و انسانیت؛ بشریت باید عکسالعمل نشان بدهد.
 سه نکته در باب مسئلهى غزه گفتنى است: نکتهى اول این است که آنچه امروز سردمداران رژیم صهیونیست انجام میدهند، یک نسلکشى است؛ یک فاجعهى عظیم تاریخى است، و مجرم و پشتیبانان مجرم باید در سطح جهانى محکوم بشوند و باید مجازات بشوند. مجازات اینها چیزى است که سخنگویان ملتها و مصلحان عالم و دلسوزان عالم باید مطالبه کنند؛ مرور زمان هم شامل آن نمیشود. باید مجازات بشوند؛ چه در رأس قدرت باشند، چه آنوقتى که از قدرت برکنار شدند و سقوط کردند؛ هم مرتکبان این جنایات، هم آن کسانى که دارند علناً از اینها پشتیبانى میکنند که در خبرها میشنوید و مىبینید این نکتهى اول.
 نکتهى دوم این است که قدرت تحمل و مقاومت مردمى را که پاى حرف حق خودشان ایستادهاند، ببینیم. مردمى محصور از همهطرف، در یک نقطهى کوچک و محدود: دریا بهرویشان بسته، خشکى به رویشان بسته، مرزها تماماً به روى آنها بسته؛ آب آشامیدنىشان، برقشان، امکاناتشان غیر قابل اطمینان، همه از دشمنىِ دشمن و از حملهى دشمن و هیچکس هم به آنها کمک نمیکند. این مردم در مقابل یک دشمن مسلحِ خبیثِ بىرحمى مثل رژیم صهیونیست و رؤساى پلید و خبیث و نجس آن رژیم قرار گرفتهاند و آنها هم بدون هیچ ملاحظهاى شبوروز دارند میکوبند؛ [اما] این مردم ایستادهاند، مقاومت میکنند؛ این درس است. این نشان میدهد که قدرت مقاومت انسان، قدرت ایستادگى یک مادر که فرزند خود را در مقابل خود کشته میبیند [یا] یک زن که همسر یا برادر و پدر خود را زیر فشار میبیند، از آنچه ما در ذهن خودمان تصور میکنیم، بمراتب فراتر است. قدرت خودمان را بشناسیم. انسانها اینجور قدرتمندند، اینجور میتوانند ایستادگى کنند؛ که یک عده مردم - حدود یک میلیونوهشتصد هزار انسان - در چهارصد پانصد کیلومتر مربع زمینِ محصور و محاط، که باغشان را میزنند، دکانشان را میزنند، خانهشان را میزنند، راه تجارت روى آنها بسته است، راه دادوستد بسته است، اینجور هم مورد تهاجمند، در عین حال ایستادهاند؛ این نشاندهندهى مبلغ و میزان قدرت مقاومت یک ملت است. و من به شما عرض بکنم که سرانجام هم به توفیق الهى و به اذن الهى، اینها بر دشمن پیروز خواهند شد. کمااینکه تا همین حالا هم دشمن متجاوز، مثل سگ پشیمان است از کارى که انجام داده است، گیر کرده، نمیداند چه کار کند: برگردد، آبرویش میرود؛ ادامه بدهد، کار براى او روزبهروز سختتر میشود؛ لذا شما مىبینید آمریکا و اروپا و همهى مجرمان عالم دستبهدست هم دادهاند که این آتشبس تحمیلى را بر مردم غزه تحمیل کنند، براى اینکه او را نجات بدهند. تا الان هم گیرکرده، بعد از این هم همین [طور] خواهد بود. این نکتهى دوم.
 و نکتهى سوم این است که سردمداران سیاسى استکبار میگویند باید حماس(۳) و جهاد(۴) را خلع سلاح کنیم. یعنى چه خلع سلاح کنیم؟ یعنى حالا اینها یک تعدادى موشک دارند که در مقابل حملات بىامان دشمن لااقل از خودشان مختصرْدفاعى بکنند، [اما] همین را هم باید از آنها بگیریم؛ اصلاً باید فلسطین - از جمله غزه - جورى باشد که هر وقت دشمن صهیونیست اراده کرد بتواند حمله کند، بتواند هر آتشى روشن کند، آنها هم اصلاً نتوانند از خودشان دفاع کنند؛ اینها این را میخواهند. رئیس جمهور آمریکا فتوا صادر کرده است که باید مقاومت خلع سلاح بشود! بله، معلوم است؛ میخواهید خلع سلاح شود تا همین مقدار ضربهاى را هم که در مقابل اینهمه جنایت وارد میکند، نتواند وارد کند؛ ما عرض میکنیم بهعکس، همهى دنیا و بخصوص دنیاى اسلام، موظفند هرچه میتوانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند.
  الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، و استغفرالله‌ لى و لکم.
   بِسمِالله‌الرَّحمنِالرَّحیم
    قُل هُوَالله‌ اَحَد. اَلله‌ الصَّمَد. لَم یَلِد وَ لَم یولَد. وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُوًا اَحَد.
    والسّلام علیکم و رحمةالله‌ و برکاته


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, :: 19:14 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 

در نهمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵
در حسینیه امام خمینی رحمه‌الله


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین‌
اوّلاً خوشامد عرض میکنم به یکایک برادران و خواهران، مسئولان عزیز و متعهّد نظام جمهوری اسلامی. بسیار جلسه‌ی خوبی است و ان‌شاءالله مشحون از برکات الهی و هدایت الهی و نورانیّت این ماه خواهد بود. بیانات جناب آقای رئیس جمهور(۱) هم بیانات بسیار خوب و شافی و وافی(۲) بود. آنچه نیّت و همّت مسئولان کشور است، امیدواریم به برکت این ماه و به برکت ادعیه‌ی زاکیه‌ی صالحان و مؤمنان و صائمان،(۳) به نتایج مورد نظر مسئولان عزیز ما برسد.
ماه رمضان را «مبارک» نامیده‌اند؛ علّت مبارک بودن این ماه، این است که راه نجات از آتش و فوز به جنّت است، که در دعای روز ماه رمضان [میخوانیم‌]: وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة.(۴) آتش و دوزخ الهی و همچنین بهشت و نعیم الهی در همین دنیا موجود است. آنچه در نشئه‌ی آخرت تحقّق پیدا میکند، باطن همان چیزی است که در اینجا است: 
«وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکفِرین»(۵)؛ جهنّم در همین‌جا، در همین نشئه، در همین زندگی، کافران و ظالمان و معاندان و مخالفان را احاطه کرده است؛ بهشت هم همین‌جور.
اینکه ما از جهنّم به بهشت برویم، دست خود ما است؛ در همین‌جا تحقّق پیدا میکند و صورت عینی و باطنی و واقعی آن در آن نشئه دیده میشود. ما میتوانیم این سفر را، این سِیر از دوزخ بدکرداری، دوزخ بددلی، دوزخ بداندیشی، از این دوزخ که مال این دنیا است را به بهشت نیک‌کرداری، به بهشت نیک‌اندیشی و نیک‌رفتاری و نیک‌خویی انجام بدهیم؛ اسم این حرکت «انابه» است، «توبه» است. لذا در دعا وارد شده است: وَ هذا شَهرُ اِلانابَةِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَة»(۶)؛ با انابه، با توبه، عِتق(۷) از نار و فوز به جنّت حاصل خواهد شد.
یکی از برکات ماه مبارک رمضان دعاهایی است که در این ماه وارد شده است. این دعاها، هم کیفیّت سخن گفتن با خدا و استعانت از پروردگار و توجّه به خدا را به ما تعلیم میدهد، هم معارف بسیاری را که نظیر آن را انسان حتّی در روایات متعارف اخلاقی پیدا نمیکند، به ما تعلیم میدهند. من دو فِقره از دعاهای این ماه را انتخاب کرده‌ام که اینجا در آغاز عرایضم عرض کنم. انتخاب این دو فِقره هم به‌خاطر نیاز امروز من و شما است؛ ما امروز به‌عنوان مسئولان کشور عزیزمان و مسئولان نظام جمهوری اسلامی، احتیاج مبرمی داریم به کار جدّی و پیگیر و همراه با صفا و اخلاص؛ این دعاها ما را به این سمت حرکت میدهد. یک دعا، دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان است که من از این دعا، این فِقره را انتخاب کرده‌ام: 
«اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَی فَعَمِلَ وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِیَ فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُوَ عَلی‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل»؛(۸) سه جمله است. جمله‌ی اوّل عرض میکند: اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَی فَعَمِلَ؛ پروردگارا ! ما را از کسانی قرار بده که با نیّت، با قصد، با معرفت عمل انجام میدهند؛ عملِ هدف‌دار، عمل همراه با نیّت، عملی که از پیش معلوم است که در چه جهتی و به سمت چه مقصدی است. جمله‌ی دوّم: وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِیَ فَکَسِل؛ ما را از آن تیره‌روزانی قرار نده که دچار تنبلی و بیکارگی هستند. کسالت یعنی تنبلی، یعنی بیکارگی؛ ما را از اینها قرار نده. دعا این را به ما تعلیم میدهد. جمله‌ی سوّم: وَ لا مِمَّن هُوَ عَلی‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ ما را از کسانی قرار نده که تکیه‌شان به چیزی غیر از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافی کردن و بافتن مطالبی به یکدیگر در جلسات، بدون اینکه عملی به دنبال آن باشد؛ ما را از اینها قرار نده. ببینید درس موجود در این دعا این است. مؤمن در روز اوّل ماه رمضان با این نفَس وارد این ضیافت الهی میشود. خود این یکی از مائده‌های بزرگ این ضیافت است. این یک دعا.
دعای دوّم، دعای هرروز ماه مبارک است؛ در این دعا عرض میکند: وَ اَذهِب عَنّی فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة؛(۹) پروردگارا! من را از این خصلتها و از این خصوصیّات برکنار بدار؛ این خصوصیّات اینها است: اوّل «النُّعاس»، خواب‌آلودگی؛ دوّم «الکَسَل»، یعنی همان بیکارگی و تنبلی؛ سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از یک چیزی دل‌زده شدن، دل‌زدگی؛ بعد «الفَترَة»  یعنی سهل‌انگاری، کارها را با سهل‌انگاری گذراندن، در کارها استحکام را رعایت نکردن؛ بعد «القَسوَة»، سخت‌دلی، تحجّر، عدم انعطاف؛ بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گیج خوردن از موقعیّت خود و آنچه دارد میگذرد و آنچه پیش روی ما است و آنچه پیرامون ما است؛ و آخری «الغِرَّة»؛ فریب‌خوردگی، مغرور شدن، فریب خوردن؛ من را از اینها برحذر بدار. ببینید اینها چه درسهایی است. خب، کاربرد این مفاهیم - که مفاهیم متعالی بسیار برجسته‌ای است - برای مسئولان و دارندگان شئون کاری و جمعی، خیلی مهم‌تر از کاربرد آن در مورد افراد معمولی و عادّی است. اینکه ما میگوییم ما را دچار تنبلی مکن، دچار قسوت نکن، دچار غفلت نکن، از دو نظر محتاج این درخواست الهی هستیم و محتاج این مراقبتیم: یکی از نظر شخصیِ خودمان که نلغزیم، اشتباه نکنیم، دچار مشکل نشویم؛ یکی از نظر حوزه‌ی مأموریّتمان و مسئولیّتمان. شما مثل ناخدایی هستید که دارد کشتی را میراند، مثل خلبانی هستید که دارد هواپیما را سِیر میدهد؛ مسئله‌ی شما فقط مسئله‌ی حفظ جان خودتان نیست؛ فرق میکنید با آن کسی که سوار اتومبیل شخصیِ خودش است و تنها دارد در جاده حرکت میکند؛ مسئولیّت او فقط مسئولیّت جان خودش است؛ شما نه، جماعتی با شما هستند. اینها است که کفّه‌ی مسئولیّت را و لزوم تعهّد را در مورد این مسائلی که ذکر شد سنگین‌تر میکند.
در ادبیّات مذهبی ما، ماه رمضان، ماه تقابل شیطان و رفتارهای شیطانی از یک سو، و رفتارهای رحمانی و اطاعت و عبودیّت از سوی دیگر است. گفته میشود که شیطان در ماه رمضان لگام‌زده است - این از یک طرف - و گفته میشود که ماه رمضان، ماه اطاعت و عبودیّت است، که کوتاه‌ترین کلمه و پُرمغزترین کلمه، کلمه‌ی تقوا است: 
کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَماکُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون.(۱۰) مسئله، مسئله‌ی تقابل شیطان و تقابل تقوا است. کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنی چه؟ یعنی ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ی شما - شیطان این است دیگر - نقطه‌ی مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعی شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنی دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنی انسان را دچار خطای در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ی مقابل است: اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا،(۱۱) تقوا به شما فرقان، یعنی آگاهی برای جدا کردن حق از باطل را میدهد. در آیه‌ی شریفه‌ی دیگر [میفرماید]: وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛(۱۲) تقوا موجب این است که خدای متعال دریچه‌های دانش را، آگاهی را، دانایی را به روی شما باز کند.
 تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه‌ی ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را میترساند: آیه‌ی شریفه‌ی قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران [میفرماید]:
 اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین.(۱۳) در قضیّه‌ی غزوه‌ای که بعد از اُحد اتّفاق افتاد - که آمدند شایعه کردند که دشمن آمد، پدرتان درآمد، همه چیزتان از دست رفت - پیغمبر فرمود: آن کسانی که امروز در جنگ اُحد زخمی شدند، همانها شمشیر بردارند و بیایند؛ اگر هیچکدامتان هم نیایید، من تنها خواهم رفت. پیغمبر اکرم راه افتاد، کسانی که آن روز در اُحد زخمی شده بودند، شمشیر برداشتند با پیغمبر راه افتادند رفتند و دشمن را که در نزدیک مدینه - [خبر] درست بود - کمین کرده بود و قصد داشت که حمله کند به‌صورت غافلگیرکننده، تارومار کردند و برگشتند. فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوء؛(۱۴) بعد میفرماید که: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولیاءَه.(۱۵) یکی از کارهای شیطان ترساندن است: اَلشَّیطنُ یَعِدُکُمُ الفَقر؛(۱۶) شما را از فقر میترساند - بنابر یک احتمال در معنای این آیه‌ی شریفه - این تهدید بود، از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوی دیگر وعده میدهد شیطان، وعده‌های فریبنده؛ اینجا هم آیه‌ی شریفه‌ی قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛(۱۷) وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آینده‌ی رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ‌به‌خود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛(۱۸) امّا فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتاری که امروز آمریکا دارد و قدرتهای استکباری همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند. تطمیع، فقط تطمیع شخصی نیست؛ تطمیع‌های کلّی: «چنین میکنیم، چنان میکنیم»؛ بعد هم نمیکنند، دروغ میگویند؛ کار شیطان این است. همه‌ی این کارهایی که شیطان انجام میدهد - این اغوا، این تهدید و تطمیع - برای این است که دستگاه محاسباتیِ انسان مؤمن را از کار بیندازد تا محاسبه‌ی غلط انجام بدهد؛ وقتی دستگاه محاسباتی از کار افتاد، کار خراب میشود. محاسبه‌ی غلط، یکی از بزرگ‌ترین خطرها است؛ گاهی حیات انسان را تهدید میکند؛ گاهی سرنوشت انسان را تهدید میکند؛ چون توان انسان، نیروی انسان، توانایی‌های انسان، تحت سرپنجه‌ی اراده‌ی او است، و اراده‌ی انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتی او است: اگر دستگاه محاسباتی بد کار کرد، اراده‌ی انسان تصمیمی میگیرد و در جهتی میرود که خطا است؛ آن‌وقت نیروهای انسان، همه‌ی توانایی‌های انسان در این جهتِ خطا به کار می‌افتد؛ این آن چیزی است که باید مراقب آن باشید. عرض کردیم، مراقبت در مورد شخصی که مسئولیّت ندارد به یک معنا است، مراقبت در مورد من و شما که حوزه‌ی مسئولیّتی داریم، به یک معنای دیگر است. مراقب باشیم که دستگاه محاسباتی ما به‌وسیله‌ی شیطانهای انس و جن دچار اختلال نشود، مسائل را بد نفهمیم. شیطان که فقط شیطان جنّی نیست؛ ابلیس که فقط نیست؛ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بعضُهُم اِلی‌ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱۹) شیاطین انس و جن به هم کمک هم میکنند. من همین‌جا تأکید کنم: یکی از خطاهای محاسباتی این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّی محدود بماند؛ یعنی عوامل معنوی را، سنّتهای الهی را، سنّتهایی که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایی را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی است. خداوند فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم،(۲۰) دیگر از این واضح‌تر؟ اگر شما در راه خدا حرکت کنید، دین خدا را نصرت کنید، خدا شما را نصرت خواهد داد؛ این سنّت الهی است، این غیر قابل تغییر است: وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلاً؛(۲۱) اگر در راه احیای دین الهی حرکت کردید و این جهت را رعایت کردید، خدا شما را نصرت خواهد داد. این را قرآن گفته است، با این صراحت که وعده‌ی الهی است؛ ما هم در عمل آن را تجربه کرده‌ایم. بدانید این قطعه‌ی تاریخ انقلاب در تاریخ ممتدّی که در طول نسلهای آینده، مورد بحث قرار خواهد گرفت، یکی از برجسته‌ترین مقاطع تاریخی است. در دنیای مادّی، در دنیای تسلّط ابرقدرت‌ها، در دنیای ستیزه‌گری همه‌جانبه‌ی با اسلام و معارف اسلامی و ارزشهای اسلامی، یک نظامی به‌وجود بیاید برپایه‌ی اسلام، آن هم درست در نقطه‌ای که بیش از همه‌جای دنیا تأثیر عوامل آن قدرتهای منحرف کننده نفوذ داشتند و حضور داشتند. [این] چیز عجیبی است؛ من و شما عادت کردیم. این همان «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است. وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ دچار تزلزل هم نمیشوید، کما اینکه نشدیم. ملّت ایران دچار تزلزل نشد؛ این همه فشار، این همه توطئه، این همه آزار، این همه ناجوانمردی، ملّت ایران منصرف نشد. این یکی از سنّتهای الهی است.
 آیه‌ی شریفه‌ی قرآن [میفرماید]:
 اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةٍ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةً اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها.(۲۲) کلمه‌ی طیّب، اقدام درست، اقدام پاکیزه، اقدام برای خدا این‌جوری است، که این میماند، در زمین ریشه میدواند، مستحکم میشود و ثمربخش خواهد بود. نظام جمهوری اسلامی آن کلمه‌ی طیّب است، مثل شجره‌ی طیّبه باقی مانده است، مستحکم‌تر شده است. امروز نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک نظام، به‌عنوان یک حکومت، به‌عنوان یک مجموعه‌ی سیاسی با سی سال قبل از لحاظ استحکام قابل مقایسه نیست. در دو آیه بعد [میفرماید]: یُثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِی الآخِرَة.(۲۳) همان تثبیت و اثبات را مجدّداً تکرار میکند. این عوامل را باید دید؛ در محاسبات ما این عوامل باید به حساب بیاید. همه‌ی عوامل سعادت و شقاوت و پیشرفت و پسرفت و به موفّقیّتها دست یافتن و نیافتن، در چهارچوب عوامل مادّیِ متعارفی که اهل مادّه، اهل محسوسات، به آنها دل خوش میکنند، محدود نمیماند؛ این عوامل در کنارش وجود دارد.
 آنچه من میخواهم در این بخش از عرایضم - که عمده‌ی حرف من هم همین است - عرض بکنم، این است که ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوری اسلامی با 
استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پیغمبران با طواغیت زمان، با شیاطین انس و جن است. ما دنبال آرمانهای بلند هستیم؛ دنبال تشکیلجامعه‌ی اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امّت اسلامی و تحقّق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدّیقان و شهیدان [هستیم‌]؛ و دستگاه‌های شیطانی زمان یک جبهه‌اند و طبعاً با یک‌چنین حرکتی مخالفند. [بنابراین] کارشکنی میکنند، اذیت میکنند، تهدید میکنند؛ در عین حال با همه‌ی زرق و برقی که آن جبهه‌ی مقابل دارد و جلال ظاهری و توانایی‌های مادّی‌ای که دارد، این حرکت الهی و حرکت پیامبرانه راه خودش را دارد ادامه میدهد و پیش میرود، اثر میگذارد، روزبه‌روز توسعه پیدا میکند، روزبه‌روز عمق پیدا میکند.
 آنچه ما امروز در مجموعه‌ی رفتار دستگاه استکبار مشاهده میکنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شما است. در میدانهای دیگر، استکبار نتوانسته است، کاری از او برنیامده است. در میدانهای واقعی، تنها دو عامل مادّی در اختیار جبهه‌ی استکبار بوده و هست: یکی تهدید نظامی، یکی تحریم. استکبار غیر از این دو هیچ چیز در اختیار ندارد. از لحاظ قدرت منطق، قدرت استدلال، توانایی بر اثبات حقّانیّت، دست استکبار بسته است. تنها دو کار میتواند بکند: یکی تهدید نظامی است که مرتّب میکند، یکی هم تحریم؛ این دو هم علاج دارد. تحریم را با مجاهدتِ در باب اقتصاد مقاومتی بایستی خنثی کرد. این نکته‌ای که امروز رئیس جمهور محترم گفتند؛ قبلاً هم ایشان گفته بودند و این نکته‌ی کاملاً درستی است: برنامه‌های اقتصادی براساس و با فرض ماندن تحریمها بایستی برنامه‌ریزی بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریمها ذرّه‌ای و سرِ سوزنی کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها هم میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّی از حالا شروع کردند که اگر در زمینه‌ی هسته‌ای هم به توافق برسیم، معنای آن این نیست که همه‌ی تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهای دیگری هم هست؛ این همان حرفی است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کرده‌ام(۲۴) که [موضوع] هسته‌ای بهانه است؛ مسئله‌ی هسته‌ای هم نباشد، یک بهانه‌ی دیگری می‌آورند: مسئله‌ی حقوق بشر هست، مسئله‌ی حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را میسازند؛ جعل کردن و بهانه‌گیری که خیلی مایه‌ای نمیخواهد، دستگاه تبلیغاتی و امپراتوری تبلیغاتی هم که در اختیار آنها است. بنابراین، علاج مسئله‌ی تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتی؛ که حالا من بعد چند جمله‌ای را در این زمینه عرض خواهم کرد.
 امّا مسئله‌ی تهدید نظامی؛ امروز در دنیا کمتر کسی است که تهدید نظامی را جدّی بگیرد؛ حالا آمریکایی‌ها میگویند ایرانی‌ها جدّی نمیگیرند؛ ما فقط نیستیم که جدّی نمیگیریم؛ در دنیا خیلی‌ها هستند که این تهدید را جدّی نمیگیرند. ناظران جهانی خیلی باور ندارند که این تهدید، تهدید جدّی است؛ چون تشخیص ناظران جهانی و آگاهان به سیاست این است که اگر حمله‌ی نظامی برای آمریکا مقرون به صرفه بود، یک لحظه تأمّل نمیکرد. اینها از اینکه یک عدّه‌ای کشته خواهند شد، یک‌جایی بحران به وجود خواهد آمد، از این ناراحت میشوند؟ کسانی که هشت سال از گرگی به نام صدّام با همه‌ی وجود حمایت کردند، کسانی که هواپیمای مسافربری را روی آسمان بدون هیچ بهانه‌ای زدند(۲۵) و چند صد نفر را - زن و مرد و کودک بی‌خبر و بی‌گناه را - نابود کردند و به خون کشیدند، اینها از آدمکشی میترسند؟ کسانی که هرجا دستشان رسیده است و توانسته‌اند بحران‌سازی کردند؛ این اجتماعات رنگی - به قول خودشان «انقلابهای رنگی» - در این کشورها [به وجود آوردند، در] کدام یک از اینها است که قدرتهای استکباری و در مقدّم آنها آمریکا پیشقدم [نباشد] و حضور نداشته باشد؟ داخل کشورها بحران‌سازی میکنند، حالا این بحرانها به کشتار بینجامد، به جنگ داخلی بینجامد، برایشان مهم نیست. کسانی که به افغانستان حمله کردند، به عراق حمله کردند، صدها هزار نفر کشته شدند؛ کسانی که در عراق بعد از پایان عملیّات نظامی هم به‌وسیله‌ی دستگاه‌های امنیّتی و شرکتهای مزدورِ برای آدمکشی مثل بلک‌واتر - که قبلاً یک‌وقتی از آنها اسم آوردیم -(۲۶) آدم‌ها را نفر به نفر در بغداد و در سایر شهرهای عراق کشتند، اینها از آدمکشی میترسند؟ اینها از کشته شدن انسانها باک دارند؟ [به این چیزها] اهمّیّت میدهند؟
 مسئله این نیست که تهدید نظامی به‌خاطر این است که نمیخواهند. مکرّر میگویند اسرائیل تهدید نظامی میکند، آمریکا مانع میشود! خب چرا آمریکا مانع میشود؟ اگر این حرف واقعیّت داشته باشد، اگر این حرف راست باشد، به‌خاطر چیست؟ خیلی وجدانشان آزرده میشود از اینکه حمله‌ی نظامی به یک کشوری بشود، یک عدّه‌ای کشته بشوند؟ نه، مقرون به صرفه نمیدانند. بنده هم قاطعاً میگویم: حمله‌ی نظامی به جمهوری اسلامی ایران برای هیچ کشوری مقرون به صرفه نیست. امروز خود آمریکایی‌ها حمله‌ی به عراق را تخطئه میکنند. نکته‌ی مهم و جالب توجّه این است که این کار را نه از باب اینکه جنایت بود، تخطئه میکنند؛ [نه‌]، میگویند به صرفه‌ی آمریکا نبود! یعنی اگر به صرفه‌ی آمریکا بود، اشکالی نداشت. نمیگویند ما خطا کردیم که آدم کشتیم، خطا کردیم به مردمی بی‌گناه حمله کردیم، خطا کردیم که سربازان ما [درِ] خانه‌های مردم را با لگد باز کردند، زن و بچه‌ی مردم را جلوی چشم همه به خاک و خون کشیدند؛ این را نمیگویند.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, :: 19:14 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 یک کارشناس مسائل خاورمیانه در آخرین تحلیل خود برای مجله هافینگتون پست گفته است که حمله به غزه با فرمان پادشاهی عربستان صورت گرفته است.

به گزارش شبکه خبری العالم ، روزنامه نگار و کارشناس معروف امور خاورمیانه گفت: که حمله رژیم صهیونیستی به غزه با فرمان آمریکا و به هدف نابود کردن مقاومت فلسطین صورت گرفته است.

"دیوید هرست" تأکید کرد: حمله به غزه، با فرمانی از سوی پادشاهی عربستان سعودی صورت گرفته است. این فرمان پادشاهی رازی اعلام شده در اسرانیل (رژیم صهیونیستی) است و مسؤولان سابق و فعلی این رژیم به راحتی از آن سخن می‌گویند.

وی با اشاره به هم پیمانی رژیم صهیونیستی و رژیم حاکم در عربستان افزود: این ائتلاف سعودی اسرائیلی آغشته به خون فلسطینی ها است؛ به صورتیکه تعداد کسانی‌که یکشنبه گذشته در منطقه شجاعیه غزه خونشان به زمین ریخته شد، از مرز 100 نفر گذشت.

هرست خاطرنشان کرد که آمریکا از این خون ریزی‌ها متأسف نیست، زیرا هدف از این حملات حماس است.

این روزنامه نگار تأکید کرد: "جان کری" وزیر خارجه آمریکا یکشنبه گذشته در شبکه "ای بی سی" (آمریکا) گفت: "اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند".

هرست همچنین با اشاره به اینکه مصر هم از اوضاع غزه ناراحت نیست، خاطرنشان کرد: "سامح شکری" وزیر خارجه مصرحماس را به دلیل نپذیرفتن آتش بس، مسؤول کشته شدن شهروندان می داند.

هرست تأکید کرد که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بیش از مصر و آمریکا، به شریک سوم خود یعنی عربستان سعودی اهمیت می دهد زیرا بدون این شریک در کشورهای عربی، امکان ورود به چنین عملیات نظامی سنگینی وجود ندارد.

هرست خاطرنشان کرد: شاوول موفاز (وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی) مجری خبر شبکه دهم تلویزیون اسرائیل را با سخن خود شوکه کرد. موفاز گفت که اسرائیل باید نقشی را برای عربستان و امارات در روند خلع سلاح حماس ایفا کند. وقتی مجری پرسید مقصود شما چیست، موفاز جواب داد که باید از پول های عربستان و امارات برای بازسازی غزه بعد از نابودی حماس استفاده شود.
هرست نوشت: اما عموس جلعاد مرد نهاد نظامی اسرائیل که حلقه وصل بین اسرائیل و مصر در دوره مبارک بود و اکنون پست مدیر بخش سیاسی و روابط سیاست نظامی اسرائیل را برعهده دارد، به فردی به نام "جمیز دورسی" گفت: همکاری امنیتی ما با مصر و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بی نظیر است. ما اکنون در بهترین دوره روابط امنیتی و دیپلماتیک با اعراب به سر می بریم.

دیوید هرست تأکید کرد: عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی اعلام کرد که با عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری مصر تلفنی گفت وگو کرد تا موافقت خود را با طرح پیشنهادی مصر برای آتش بس - که برای بررسی به حماس ارایه نشد- اعلام کند. این امر روزنامه جروزالم پست را بر آن داشت که به نقل از تحلیلگران سیاسی درباره قصد واقعی برای آتش بس سوالاتی را مطرح کند.
هرست گفت: مسؤولان سازمان اطلاعات سعودی به طور منظم با مسؤولان موساد ملاقات می کنند.

وی با اشاره به منافع و دشمنان مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: این دو رژیم علاوه بر دشمنان مشترک، دارای هم پیمانان مشترکی هستند - مؤسسات و شرکتهای تسلیحاتی نظامی در آمریکا و انگلیس و مرد شماره یک فتح و برگ برنده آمریکا محمد دحلان، که قبلا قصد داشت غزه را تحت کنترل خود در آورد، و امروز هم البته آماده است که به هنگام نیاز دوباره دست به چنین کاری بزند.

هرست به تغییر شرایط کنونی منطقه و هماهنگی علنی نهادهای نظامی عربستان و رژیم صهیونیستی برای اولین بار در تاریخ آنها اشاره کرد و نوشت: امیر ترکی فیصل تابلوی علنی این نزدیکی روابط اسرائیل و عربستان است. اولین نشانه، انتشار کتاب یک فرد دانشگاهی اسرائیلی در عربستان بود و نشانه دیگری، سفر ترکی فیصل به بروکسل برای دیدار با عموس یادلین رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی اسرائیل. یادلین در ترکیه به علت نقش داشتن در حمله به کشتی مرمره محکوم شد. گفته شده است ضرری ندارد که امیر ترکی برخی از خطوط قرمز را زیر پا بگذارد. او یکی از حامیان اصلی طرح صلح شاه سعودی است.

هرست خاطرنشان کرد: ترکی فیصل مقاله ای در روزنامه هارآتس درباره افق های صلح (با رژیم صهیونیستی) نوشت.

ترکی فیصل در بخشی از این مقاله نوشته بود: "چقدر موجب خوشحالی خواهد بود که دعوت برای دیدار با من در ریاض فقط از فلسطینی‌ها نباشد، بلکه از اسرائیلی‌ها هم این دعوت صورت بگیرد."
دیوید هرست تأکید کرد: شکی نیست که همگان از صلح استقبال می کنند، اما شیوه مصر و عربستان به عنوان هم پیمان اسرائیل برای تحقق این صلح از طریق تشویق اسرائیل به وارد کردن ضربه سنگین به حماس، شک برانگیز است.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 5 مرداد 1393برچسب:, :: 19:10 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

 "واقعیت این است که حمله نظامی، امروز برای امریکا مقرون به صرفه نیست به همین علت ناظران و آگاهان جهانی نیز مانند ملت ایران، تهدیدهای آن را جدی نمی گیرند؛ (با اشاره به برخی حرف‌ها مبنی بر ممانعت امریکا از حمله رژیم صهیونیستی) اگر این حرفها راست باشد علت ممانعت امریکا این است که حمله را مقرون به صرفه نمی داند و ما نیز قاطعانه تأکید می کنیم که حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای هیچ کس مقرون به صرفه نخواهد بود. "

اینها دو بخش کوتاه از سخنان مهم شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام است.

برای اینکه مشخص شود که آیا حمله نظامی برای آمریکا یا رژیم صهیونیستی مقرون به صرفه است یا نه، باید به گذشته بازگردیم و سخنان فرمانده معظم کل قوا و فرمانده‌هان عالی رتبه نظامی ایران را در سه بخش "توان نظامی، قدرت ژئوپلیتکی و نفوذ ایران" مختلف بررسی کنیم.

رهبر انقلاب در نوروز سال 92 طی سخنانی در پاسخ به تهدیدات رژیم صهیونیستی فرمودند: "رژیم صهیونیستی در قواره و اندازه‌ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم می‌کنند؛ تهدید به حمله‌ی نظامی می‌کنند؛ اما به‌نظرم خودشان هم می‌دانند و اگر نمی‌دانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد."

- نکته: تلاویو به عنوان پایتخت این رژیم و حیفا به عنوان مهمترین مرکز اقتصادی و نفتی اسرائیل و جزو شمالی‌ترین شهرهای این رژیم است.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 5 مرداد 1393برچسب:, :: 19:10 :: توسط : محمد رضا بوربور شیرازی

درباره وبلاگ
این وبلاگ درمورددفاع مقدس می باشد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس defaemoghadas1359.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 241
بازدید کل : 112419
تعداد مطالب : 122
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1