پیش از انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]
در سال ۱۳۲۰ خورشیدی دولت ایران رفتن به حج را برای ایرانیان ممنوع اعلام کرد. با این وجود برخی از مردم پنهانی در حج حضور داشتند. در سال ۱۳۲۲ه. ش ماجرایی روی داد که منجر به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان شد و آن قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی (از اهالی اردکان یزد) در ملاعام بود. این زائر که به علت بدی مزاج در کعبه دچار استفراغ شده بود، به دست شرطههای امر به معروف عربستان دستگیر شد و در نهایت به جرم ملوث (آلوده) کردن خانه خدا و بدون توجه به دفاعیات و سخنانش سر بریده شد.
در پاسخ به اعتراض وزارت خارجه ایران، وزارت امور خارجه عربستان با استناد به کمکهای این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونیخواندن حکم دادگاه این کشور، گفت: «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاطکارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالتآوری که در خانه خدا میکنند، به قتل میرسیدند.» همچنین وزارت خارجه عمل زایر ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیهای از قرآن، حکم قتل وی را مشروع شمرد. ۱۴ سابقه دشمنی عربستان با ایران.[۲]
گفته میشود که پیش از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران، روابط ایران و عربستان سعودی تا حدودی در چارچوبی که ایالات متحده آمریکا برای آنها تعریف کرده بود قرار داشت. پادشاه ایران و پادشاه عربستان در منطقه، هرکدام بخشی از مسئولیتهای مبارزه با نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه را در زمان جنگ سرد برعهده داشتند. در این زمان در حالیکه اختلاف نظرهای سیاسی بین دو کشور وجود نداشت، مناقشات مرزی و انرژی همواره در روابط دوجانبه حضور داشت.[۳]
جدایی بحرین از ایران[ویرایش]
نوشتار اصلی:
استقلال بحرین
یکی دیگر از مناقشات بین ایران و عربستان در دوره پهلوی اول، مسئله بحرین بود. دولت ایران که در دوره قاجار و اوایل پهلوی تقریباً تبعیت بحرین از انگلستان را پذیرفته بود، سعی کرد آن را دوباره به ایران ضمیمه کند. به این منظور در سال ۱۳۳۶ مجلس شورای ملی، طرح الحاق بحرین به کشور به عنوان استان چهاردم را تصویب کرد و ایران بر حاکمیت خود بر این جزیره تأکید کرد.[۴] در همان زمان در ایران شایعهای قوت گرفت که در آن دولت عربستان در صدد تأسیس اتحادیهای است که در آن بحرین نیز به عنوان کشوری مستقل شرکت دارد.[نیازمند مدرک موثق]
نخستوزیر وقت ایران منوچهر اقبال در جواب یکی از نمایندگان مجلس دربارهٔ این شایعه گفت: «ما روابط سیاسی خود را با هر دولتی که سعی میکند پیمانی با بحرین ببندد تا ابد قطع خواهیم کرد. چه گونه اقدامات را روشی خصمانه نسبت به خود شناخته و تجاوزی علیه حق حاکمیت خویش میدانیم و تا آخرین قطره خون خود با آن مبارزه خواهیم کرد.»[۵] البته به نظر میرسد این گفتارها و مطالب از حد شعار خارج نشد؛ زیرا در همان سال دولت عربستان با حاکم بحرین موافقتنامهای را در مورد اکتشاف و بهره برداری از منابع نفت خلیج فارس امضاء کرد.[نیازمند مدرک موثق]
وزیر امور خارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض کرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند؛[۶] ولی هیچگاه این اعتراضات و شعارها به قطع رابطه با عربستان منجر نشد. همچنین در سال ۱۳۴۷ پادشاه عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یک کشور استقبال کرد. محمدرضا شاه پهلوی در اعتراض به این استقبال، سفر خود را به عربستان سعودی لغو کرد؛[۷] ولی این اعتراض به نتیجه نرسید و پس از طی مذاکراتی که به امضای موافقتنامه نیز انجامید، شاه ایران در آبان همان سال به طور رسمی از عربستان سعودی دیدن کرد.[۸]
به هر صورت دولت ایران پس از مدتی به خاطر ترس از آمریکا و انگلیس و یا آماده کردن کشورهای عرب از جمله عربستان برای پذیرش معامله بحرین با جزایر سهگانه تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی[۹] و یا علل دیگر، ادعای خود را راجع به مالکیت بحرین مسکوت گذاشت و شاه ایران در توجیه کار خود گفت: «اکثریت ساکنان آن جزیره عرب هستند و به زبان عربی سخن میگویند. به لحاظ اقتصادی مجمع الجزایر بحرین دیگر اهمیت ندارند. زیرا نفت آنجا تمام شده و صید مروارید نیز صرفه اقتصادی ندارد. از نظر اهمیت استراتژیکی و سوق الجیشی با وجود تسلط ایران بر تنگه هرمز، آن جزایر ارزشی ندارند. از جهت امنیتی هم حفظ آن سرزمین پرهزینه و مستلزم استقرار یکی دو لشکر در آنجاست.»[۱۰]
پس از مدتی نماینده ایران در سازمان ملل متحد نیز بر گزارش سازمان ملل متحد مبنی بر استقلال بحرین صحه گذاشت و از آن حمایت کرد و بحرین به طور رسمی از ایران جدا شد.[۱۱]
انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]
با پیروزی انقلاب ایران، آیتالله خمینی، از مردم کشورهای عربی خواستند تا علیه پادشاهان مورد حمایت آمریکا قیام کنند. این اقدام با واکنش کشورهای عربی بهخصوص عربستان سعودی همراه بود و منجر به حمایت عربستان سعودی از عراق در جنگ با ایرانشد.[نیازمند منبع]
پس از ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی نیروهای آمریکایی در تهران که در ماجرایگروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکابازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات نظامی آزادسازی گروگانهای آمریکایی را صادر میکند. عملیات به دلیل برپایی طوفان شن در صحرای طبس، شکست میخورد. زیبیگنیو برژینسکیبعدها در توضیح گوشههایی از ابعاد این عملیات، به همکاری مصر و چند کشور دیگر اشاره میکند. او از ذکر نام سایر کشورهاخودداری میکنداما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با توجه به برخی مدارکی که پس از بمباران هلی کوپترها سالم مانده بودند، میگویند: «این کشورها عبارت بودند از عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان».[۱۲]
کشتار حاجیان ایرانی در سال ۱۳۶۶[ویرایش]
این کشتار در سال ۱۳۶۶ شدیدترین ضربه را به روابط دوجانبه وارد کرد و وخیمترین دوران بین دو کشور رقم خورد. به طوری که خمینی در یکی از سخنرانیهایش گفت:
حتی در صورتی که احتمال بخشش صدام وجود داشته باشد، هیچگاه نمیتوان خیانت عربستان سعودی به اسلام را فراموش کرد.
بعد از مرگ خمینی، جو سنگین روابط دوجانبه رو به سبکی نهاد.[نیازمند منبع]
آغازگر رابطه[ویرایش]
دربارهٔ آغازگر رابطه ایران و عربستان، دو اظهارنظر متفاوت وجود دارد. البته هر دو اظهارنظر از دل یک خانواده بیرون آمده است. عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی معتقد است که او احیاگر روابط ایران و عربستان است. هاشمی نیز خود را آغازگر رابطه ایران و عربستان معرفی میکند. عفت مرعشی میگوید که «بعد از جریان کشتار حجاج ایرانی در سال ۶۶، به تنهایی به عربستان سفر کردم. در این سفر، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.».[۱۳]
دوران هاشمی[ویرایش]
بعد از کشتار حجاج ایرانی در عربستان، روابط تهران و ریاض قطع شده بود. با آغاز ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، وی تلاش کرد روابط ایران و عربستان را اصلاح کند. در اجلاس سران کنفرانس اسلامی که در سنگال برگزار میشود، هاشمی و امیر عبدالله که در آن زمان ولیعهد عربستان بود، یکدیگر را میبینند. هاشمی در این باره میگوید: «آقای امیرعبدالله هم از طرف عربستان به آنجا آمده بود. من رئیس جمهور بودم و ایشان ولیعهد بود. طبیعتش این بودکه اگر ملاقاتی میشود، ایشان پیش من بیاید. کشور ما بزرگتر بود. وقتی بحث ملاقات شد، ایشان گفته بود که فلانی بیاید، گفتم: چه عیبی دارد؟ ما میرویم. دو کشور مسلمان که باهم این حرفها را ندارند. این کار اولین تاثیرش را در نفس آنها گذاشت که ما آنگونه که فکر میکنند، مغرور نیستیم.»
دومین دیدار هاشمی و امیر عبدالله به اواخر دوران ریاستجمهوری وی باز میگردد. هاشمی به همراه هیئت همراه عازم سفر به پاکستان برای شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی میشود. در این سفر، وی با امیر عبدالله دیدار میکند و قرار میشود که بنا به دیدار قبلی، این بار امیر عبدالله به ملاقات هاشمی برود: «در اجلاس سران در پاکستان، قرارمان این شد که ایشان به اتاق ما بیاید. چون هر کدام از ما اتاقی داشتیم، در سنگال من رفته بودم و در اینجا بنا بود که او بیاید. من در مجلس نشسته بودم که دیدم یک دفعه آمدند و گفتند: امیر منتظر شماست. آقای ولایتی گفتند: قرارمان این بود که ایشان بیاید، الان چه کار کنیم؟ گفتم: برویم، ما نباید تکبر کنیم و اصل بر حرف زدن است. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یکدفعه دیدیم که ملک عبدالله و همراهانش از اتاق به بیرون برای استقبال ما آمدند و گفتند: آمادهایم که به اتاق شما برویم. اصلاً یکدفعه زیرورو شدند. یعنی همان حالت تواضعی که نشان دادیم، ایشان را به آنجا آورد.».[۱۴]
هاشمی سفرهای متعددی به عربستان انجام داد و جایگاه خاصی نزد مقامات عربستانی پیدا کرده بود. این جایگاه به حدی بود که بعد از اتمام دوره ریاستجمهوری هاشمی و در ۲۰ خرداد ۱۳۸۷، از وی که سمت رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت، به عنوان مهمان ویژه کنفرانس بینالمللی گفتگوی اسلامی دعوت به عمل آمد تا در این کنفرانس شرکت کند. در این سفر ۱۰ روزه به هاشمی اجازه داده شد از منطقه فدک بازدید نماید.[۱۵]
دوران خاتمی[ویرایش]
با روی کار آمدن سید محمد خاتمی و نظریه گفتگوی تمدنها که اساس سیاست خارجی وی را تشکیل میداد، روابط دوجانبه، بیش از گذشته تقویت شد. این سالهای نزدیکی روابط، بدون چالش همراه نبود، بمبگذاری برجهای خبر که مظنون اولیه آن ایران عنوان شد و حمله به کنسولگری ایران در افغانستان که منجر به کشتهشدن ۸ دیپلمات ایرانی شد، از جمله این اقدامات خرابکارانه است.
اما این بهبود روابط بعد سال ۲۰۰۳ میلادی تداوم نداشت. در این سال با حمله آمریکا به عراق، تنش در روابط دوجانبه ایجاد شد. با این حال از این دوران با عنوان دوران طلایی روابط دو کشور یاد میکنند. به طوری که در زمانی که احتمال حمله مستقیم آمریکا به ایران زیاد بود، عربستانیها به دلیل حسننیت خود، مقامات ایران را از جزئیات طرح حمله احتمالی باخبر کردند.[۱۶]
دوران احمدینژاد[ویرایش]
با روی کار آمدن احمدینژاد به مرور تنشهای دوجانبه به اوج خود رسید. در حالیکه عربستان سعودی در زمان دولت نهم، ۴ بار میزبان رئیسجمهور ایران بود، وی در زمان دولت دهم تنها یکبار موفق شد به عربستان سفر کند (مرداد ۱۳۹۱) که این سفر نیز برای حضور در اجلاس مکه به منظور حل بحران سوریه انجام گرفته بود. احمدینژاد همواره در سخنانش کشورهای عرب منطقه را در کشتار فلسطینیان مقصر میدانست و مردم این کشورها را علیه حکومتهایشان میشوراند. همچنین ریاض همواره نگران نفوذ ایران در دولت اول نوری مالکیبود. حمایت عربستان از گروه تروریستی جندالله، نزاع یمن (۲۰۱۰–۲۰۰۹)، متهم شدن ایران به اقدام برای ترور سفیر عربستان، نزاع داخلی لبنان (۲۰۰۸)، ترور دانشمندان هستهای ایران، اعتراضات در عربستان سعودی (۲۰۱۱) و در نهایت جنگ داخلی سوریه نمونههایی از برخوردهای سیاسی و نظامی مستقیم و غیرمستقیم دو طرف در خلال سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ میباشد. در زمانی نیز که نایف بن عبدالعزیز فوت کرد، عدهای در مقابل سفارت عربستان در ایران، اقدام به توزیع شیرینی نمودند.
مهمترین اختلافات به وجود آمده در دولت محمود احمدینژاد که ریشههای ایدئولوژیکی و ژئوپولیتیکی دارند، عبارتند از:[۱۷]
رخداد |
دیدگاه حکومت ایران |
دیدگاه حکومت عربستان سعودی |
جنگ داخلی سوریه |
حامی بشار اسد در مقام رئیسجمهور سوریه |
مخالف حضور اسد در حکومت سوریه و حامی شورشیان |
خیزش بحرین |
حامی معترضین شیعه |
عامل اصلی کمک به رژیم بحرین در سرکوب معترضان شیعه |
انقلاب مصر |
حامی برکناری حسنی مبارک- حامی محمد مرسی- مخالف حضور مجدد نظامیان در حکومت مصر |
مخالف برکناری حسنی مبارک- حامی احمد شفیق- موافق حضور نظامیان بعد از برکناری مرسی |
سیاست در عراق |
موافق نوری مالکی به عنوان نخستوزیر عراق |
مخالف نوری مالکی و حامی تجهیزاتی مخالفان وی |
بر اساس اسناد منتشر شدهٔ ویکیلیکس، عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی خواستار حملهٔ نظامی ایالات متحده آمریکابه ایران و متوقف کردن برنامه هستهای ایران بوده است. او در آوریل ۲۰۰۸ به ریان کروکر، سفیر ایالات متحده در عراق و ژنرال دیوید پترائوسگفته بود «سر افعی را قطع کنید». عادل الجبیر، سفیر عربستان در واشینگتن، از توصیههای مکرّر ملک عبدالله به آمریکا دربارهٔ حملهٔ نظامی به ایران و متوقفکردن برنامه هستهای این کشور یاد کرده است.[۱۸]
متهم شدن ایران به اقدام برای ترور سفیر عربستان[ویرایش]
توطئه ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان در خاک آمریکا، توسط سپاه قدس در ۱۹ مهر ۱۳۹۰ توسط اریک هولدر وزیر دادگستری آمریکا اعلام گردید. وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۱۱ اکتبر ۲۰۱۱، یک شهروند ایرانی-آمریکایی به نام منصور اربابسیَر را به عنوان متهم اصلی و یک شهروند دیگر ایرانی به نام علی غلام شکوری که افسر ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شده است را به ارتباطگیری، طراحی و پرداخت پول به کارتل لوس زتاس جهت ترور عادل الجبیر، سفیر ریاض در واشنگتن متهم کرده است. دولت ایران در نخستین واکنش این اتهام را سناریوی تبلیغاتی آمریکا و اسرائیل دانست.
اعدام ۱۸ ایرانی[ویرایش]
بنابر اخبار خبرگزاریها عربستان ۱۸ ایرانی را در زندان دمام به جرم مواد مخدر گردن زده است.[۱۹]
دوران روحانی[ویرایش]
تبریک ملک عبدالله و موضع روحانی[ویرایش]
بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس یازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران، عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی، از اولین رهبران سیاسی بود که انتخاب روحانی را تبریک گفت و برای وی آرزوی موفقیت کرد. روحانی نیز چند روز بعد این پیام را پاسخ گفت و ابراز امیدواری کرد ایران و عربستان با کمک یکدیگر بتوانند ثبات را به منطقه خاورمیانه بازگردانند.[۲۰] روحانی در نخستین نشست خبریاش که در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ انجام شد، عربستانیها را برادر خود خواند و از روابط سیاسی با این کشور استقبال کرد.[۲۱]
نارضایتی عربستان از احتمال نزدیکی ایران و آمریکا[ویرایش]
در روزهایی که مذاکرات «ژنو ۲» و «ژنو ۳» در حال پیگیری بود، برخی مقامات دولتی و افراد سرشناس عربستانی نارضایتی خود را از امضای این توافقنامه ابراز کردند. از جمله دلایل ناخرسندی عربستانیها از نزدیکی ایران و آمریکا، نگرانی از گسترش نفوذ محور مقاومت در منطقه خاورمیانه در سایه سکوت آمریکا در زمان ایجاد رابطه با ایران بوده است.[۲۲] در همان زمان برخی رسانهها از سنگاندازی عربستان سعودی و اسرائیل در مسیر حصول توافق هستهای ایران و غرب خبر دادند.[۲۳] بعد از حصول توافق هستهای ژنو، عربستانیها بعد از سکوتی چند روزه، پیام تبریکی محتاطانه در خصوص امضای چنین نفاهمنامهای منتشر کردند.[۲۴]
نقش عربستان در کاهش شدید قیمت نفت[ویرایش]
در پی کاهش شدید قیمت نفت در ماههای انتهایی سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱۵، دولت ایران و سایر کشورهای عضو اوپک که به دلیل افت شدید قیمت نفت دچار کاهش بیسابقه درآمدهای نفتی شده بودند، عربستان را متهم کردند که با افزایش بیسابقه تولیدات نفتی خود، در پی کاهش قیمت و ضربه به تولیدکنندگان نفتی است. پس از ماهها عدم موضعگیری صریح دولت روحانی در این خصوص، وی در ژانویه ۲۰۱۵ (میلادی) عربستان سعودی و کویت را متهمان اصلی افت قیمت نفت عنوان کرد و این دو کشور را تهدید به متضرر شدن از این تصمیم خود کرد.[۲۵]
منازعه در عراق، سوریه و یمن[ویرایش]
با کمکهای هنگفت سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران، که باعث پیروزیهای ارتش اسد مقابل ارتش آزاد سوریه که مورد حمایت عربستان بود و در برابر و نفوذ بیشتر ایران در ارکان قدرت عراق و سوریه، و از طرفی، اعتراضات و تغییر حکومت یمن (۲۰۱۴-۲۰۱۵ میلادی) که با حمایت سنگین ایران انجام شد، سیاستمداران عربستانی را به مقابله با نفوذ ایرانیها واداشت و موجب تیرهتر شدن روابط ایران با عربستان سعودی شد. مقامات عربستانی تهدید کردند که برای مقابله با نفوذ ایران در منطقهٔ خاورمیانه و همچنین جلوگیری از توافق هستهای میان ایران و آمریکا، تلاش خود را به کار میبندند.[۲۶]
در نهایت، با پیشرویهای نیروهای انصارالله در یمن، عربستان سعودی و چند کشور عرب دیگر، اقدام به مداخله نظامی در این کشورنمودند.[۲۷] این اقدام عربستان و متحدان آن، با واکنش تند وزارت امور خارجهٔ ایران روبرو شد و آن را، دخالت در امور داخلی یمن عنوان کرد. محمدجواد ظریف که در حین مذاکرات لوزان بود، توقف فوری حملات عربستان به یمن را خواستار شد.[۲۸]
تجاوز جنسی پلیس فرودگاه جده به ۲ نوجوان ایرانی[ویرایش]
در ۱۸ فروردین ۱۳۹۴، با تعرض مأموران بازرسی فرودگاه جده به دو نوجوان ۱۴ و ۱۵ زائر ایرانی که قصد بازگشت به کشورشان را داشتند،[۲۹] تنش در روابط دوجانبه مجدد بالا گرفت. مجلس شورای اسلامی، طرح یک فوریتی لغو حج عمره ایرانیان را تا حصول اطمینان از امنیت زائران ایرانی، در دستور کار خود قرار داد[۳۰] و آیتالله مکارم شیرازی واکنش نشان داد و گفت: «آیا عمره که واجب نیست را باید برویم و زیر بار هر خفتی برویم؟»[۳۱] هاشمی رفسنجانی هم ماجرای جده را «رسوایی جدی برای نظام عربستان و دستگاه امنیتی این کشور» توصیف کرد.
گروهی از معترضان ایرانی در روز شنبه ۲۲ فروردین در مقابل سفارت عربستان در تهران تجمع کردند، و خواستار تعطیلی این سفارتخانه شدند. پنجشنبه شب هم شماری از مردم مشهد در شمال شرقی ایران، مقابل سرکنسولگری عربستان تجمع و به حمله این کشور به یمن و «توهین و بیحرمتی به زائران ایرانی» اعتراض کردند.[۳۲]
لغو سفر عمره[ویرایش]
پس از آنکه حسن روحانی، دستور بررسی مسئله تجاوز دو مأمور عربستانی به دو نوجوان ایرانی را به علی جنتی داد، در ۲۴ فروردین ۱۳۹۴، علی جنتی، وزیر ارشاد ایران اعلام کرد پس از مطالعات و بررسیهای انجام شده امروز به سازمان حج دستور داده شد تا زمانی که این افراد مجرم (متجاوزان به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده) محاکمه بشوند و مورد مجازات قرار بگیرند، فعلاً عمره متوقف میشود و پروازهای ایران تعلیق خواهد شد.[۳۳]
وقایع حج ۱۳۹۴[ویرایش]
سفارت عربستان در تهران پس از فاجعه منا.
وقایع حج تمتع سال ۱۳۹۴، موجب تیرگی بیشتر روابط دو کشور شد. سقوط جرثقیل ساخت و ساز و همچنین فاجعه منا دو رویدادی بود که به خصومت دو کشور دامن زد. در خلال این دو حادثه که به کشتهشدن صدها ایرانی منجر شد، ایران، مقامات عربستانی را مقصر اصلی خطاب کرد و خواهان عذرخواهی آنها شد.[۳۴]
حمله به سفارت در تهران[ویرایش]
این حمله در شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ بعد از اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی مخالف دولت عربستان صورت گرفت. وزارت کشور عربستان گفته است وی در میان ۴۷ نفری است که به اتهام ارتکاب جرائم تروریستی اعدام شدهاند.[۳۵] پس از انتشار خبر اعدام وی در کشورهای عربستان، بحرین و ایران تظاهراتی علیه دولت عربستان انجام شد. معترضان در مشهد، پرچم عربستان را از ساختمان کنسولگری این کشور پایین کشیدهاند. عدهای از معترضان مواد آتشزا به ساختمان کنسولگری عربستان پرتاب کردهاند.[۳۶] در تهران نیز از ساعت ۲۲ شب تجمع در مقابل سفارت انجام شد که عدهای از این تجمع کنندها وارد ساختمان سفارت شدند، پرچم عربستان را پایین آوردند و سفارت را به آتش کشیدند. خبرگزاریهای نزدیک به دولت جمهوری اسلامی از حمله کنندگان به سفارت عربستان با نام «عدهای خودسر» یاد کردند.[۳۷]
قطع شدن کامل روابط دیپلماتیک[ویرایش]
عادل الجبیر وزیر امور خارجه دولت عربستان سعودی در تاریخ ۹۴/۱۰/۱۳ اعلام کرد که روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرده است و از هیئت دیپلماسی ایرانی خواست تا ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند. یک روز پس از اعلام قطع رابطه عربستان با ایران، عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی، در این باره توضیح داد که این قطع رابطه شامل پایان یافتن تمامی مناسبات تجاری و همچنین لغو پروازها بین دو کشور میشود اما مسئله سفر ایرانیان به مراسم حج را در بر نمیگیرد
نظرات شما عزیزان: